او را هم “آقا شعاع” میخواندند و هم “رئیس” و نه با نام طولانیاش “سید محمدشعاع معتمدی شیرازی”. میگفت از کودکی شیفته ورزش شد. میگفت غروبها از مکتبخانه با همکلاسیها و هممحلهایهایش با دردسر توپ فوتبالی به چنگ میآوردند و با کیف و کتاب پنهان شده زیر کت و جلیقه راهی زمینهای بایر اطراف دروازه دولاب شده و دنبال توپ میدویدند. آقا شعاع درس طلبگی خواند، ولی شیفتگیاش به ورزش او را در چنین بستری کنار مردمان قرار داد. میگفتند تا مدتها با عبا، عمامه و لباده کنار زمین میآمد. عبا، عمامه و لباده را یکسو میگذاشت و نعلینها را در سوی دیگر و سپس وارد میدان میشد. مجله کیهان ورزشی در سال ۱۳۳۶ نوشت “… آقا شعاع روزی اهل عبا و عمامه بود و عوض کفش فوتبال، نعلین فوتبال به پا میکرد”.
او با آن ابروان پهن، سبیل اصلاحشده و کت و شلوارهای مرتبش ظاهر معلمهای جدی بدخلق را داشت، ولی نگاهش مهربانانه بود و تبسم همیشگی از چهرهاش محو نمیشد. او از ته دل معلم بود. یکی از آنهایی که میتوانست با دست خالی بچهها را به مبارزه و تمرین و شکیبایی فرا خواند. آقا شعاع بود که سال ۱۳۰۳ کنار احمد ایزدپناه و شمسالدین شایسته در مسجد سپهسالار تشکیلاتی شکل داد و به برپایی مسابقات دو و میدانی بین ورزشکاران محلات و مدارس تهران دست زد. خبری از امکانات روزآمد ورزشی نبود و معیار دوندگان و داوران پیمودن مسافت میان دو تیر چراغ برق یک محله بود.
او باشگاه ورزشیاش را خرداد ۱۳۰۴ بنا نهاد و با روی آوردن به نام خانوادگیاش آن را “باشگاه شعاع” خواند. میان مؤسسان، سرهنگ محمود امامی که بعدها سرتیپ شد، سرهنگ فتوحی، دکتر ناصر، ولیاله پرتوی و سرهنگ فتوحی حضور داشتند. سال ۱۳۱۱ قدم دیگری برداشت و “انجمن پیشرفت ورزش” را برای رقابت با “انجمن افخمی” که در بستر ورزش فعالیت میکرد بنا نهاد. “انجمن افخمی” توسط عباس مسعودی و سرلشگر افخمی برپا شده بود و “انجمن پیشرفت ورزش” با حضور دکتر جهانشاه صالح، الهیار صالح، مجید موقر، یمین اسفندیاری، دکتر بیژن، سرهنگ شیبانی، سرلشگر کرزن، سرلشگر حجازی و سرتیپ بایندر ترکیب بزرگتری یافت. در این سالها دولت هم قدم بلندی برای شکوفایی ورزش برداشت. علی اصغر حکمت به کفالت وزارت فرهنگ منصوب شد و سال ۱۳۱۳ مستر گیبسن آمریکایی را که مربی پیشآهنگی بود به ایران آورد و کمی بعد تشکیلات پیشآهنگی و انجمن تربیت بدنی برپا شد که ریاست عالیهاش را محمدرضا پهلوی که ولیعهد بشمار میرفت بر عهده گرفت.
آقا شعاع یکدهه پس از برپایی باشگاهش، در خرداد ۱۳۱۴ به چاپ مجلهای با عنوان “آئین ورزش” روی آورد. میگفت “… آن مجله، اولین مجله ورزشی ایران بود که هم کاغذ اعلا داشت و هم گراور و کلیشه مرغوب”. او نسخهای از آن مجله را تا سالها بعد به همه نشان داد و از ته دل بدان بالید. روزنامه اطلاعات در ششم مرداد ۱۳۱۴ در توصیف این نشریه نوشت “…انتشار مجله آئین ورزش دلیلی بر امیدواری موسسات ورزشی میباشد و سعی میکنند اذهان و افکار و طبقه جوان و هموطنان را نسبت به ورزش روشن نموده و با نشر مطالب مفید و سودمند تشویق و ترغیب به امر ورزش کنند”. آن مجله بیش از چند شماره دوام نیاورد، ولی سنگ بنایی را برای قدمهای بعدی بنا نهاد… آقا شعاع با خرید دوربین عکاسی شروع به گرفتن عکس از رویدادهای ورزشی کرد و بنابراین در صف اولین عکاسهای ورزشی ایران هم جای میگیرد. آلبومهای عکسش بیهمتا بودند: تصاویر اولین جشن ورزشی در ایران، اولین تیم دو و میدانی در ایران، اولین تیم فوتبال در ایران، اولین تیم والیبال در ایران، اولین تیم وزنهبرداری در ایران…
تیم فوتبال شعاع طی سالهای ۱۳۰۸ و ۱۳۰۹ پا به مسابقات رسمی گذاشت. دورانی که بسیاری از بازیهای باشگاههای فوتبال تهران به سرپرستی آقا شعاع انجام شد. مثل “مسابقات فوتبال مجمع ترقی و تشویق ورزشی ایران” سال ۱۳۱۴ در زمین مجمع جوانان (لنج) که تیمهای شعاع، ایران نو، اسپرت، آرین و شرافت به مصاف هم رفتند. مسابقه نهایی در سی خرداد ۱۳۱۴ بین شعاع و اسپرت انجام شد که پیراهن راهراههای شعاع با یک گل پیروز شد و جام قهرمانی را از علی اصغر حکمت وزیر معارف گرفتند. همان روز بود که وزیر از مقامات باشگاه اسپرت درخواست کرد نام تیمشان را تغییر داده و یک نام پارسی برگزینند.
آقا شعاع میگفت برخلاف مدیران سایر باشگاهها از طرف هیچ مرجع و مقامی کمک مالی دریافت نکرد و جز یک تخته هالتر و یک تخته تشک چیز دیگری به باشگاه شعاع ندادند. مدیر داخلی باشگاه تا سالها معتمد شیرازی بود و بعدها رضایی جایش را گرفت، با این وصف خودش پروندههای باشگاه را بایگانی میکرد. بیرون میکشید و زیر و رو میکرد.
محل باشگاه در خیابان ری بود و سال ۱۳۲۵ به خیابان منوچهری روبروی دیوار شمالی سفارت انگلیس منتقل شد. باشگاه، رشتههای مختلف ورزشی را دنبال کرد. تیم کشتی شعاع درخشانترین دورهی فعالیت باشگاه را رقم زد و طی سالهای ۲۲-۱۳۱۹ قهرمان تهران شدند. تیم بسکتبال پنجبار قهرمان تهران شد با رهبری، بزرگمهر، هاشمیان و دکتر صعودیپور… تیم وزنهبرداری با مربیگری واعظ تهرانی و جاوید، حیات غیب، طباطبایی و عشقی برپا شد… تیم شنا با سرهنگ خزائی و عمو اوغلی. تیم مشتزنی با یاوری، شیرازی، ناروردی، کوچار، چنگیز دومیرائی و عیسی بک که ملیپوش بود… تیم پینگپنگ مردان با کرلو، بزرگزاده، شیرازی، کرباسی و تیزهوش و تیم پینگپنگ زنان با خانم دقیق، اعتماد مقدم و محسنی… تیم ژیمناستیک با چیتگر، رضایی و تیخاوندی… تیم پرورش اندام به مربیگری رضایی… باشگاه در دهه ۱۳۳۰ برای ورزشکاران با حق عضویت پنجاه ریال در ماه اول بود و ماههای بعدی بسته به وضعیت مالی ورزشگاه عضو تعیین شد.
تیمهای فوتبال باشگاه در دهه ۱۳۳۰ گسترش یافتند و دو تیم بزرگسال و هشت تیم خردسال تحت رهبری مهدی سفیری فعالیت کردند. آقا شعاع در بطن ورزش باقی ماند. وقتی کاروان ایران راهی بازیهای آسیایی ۱۹۶۶ – ۱۳۴۵ شمسی شد او یکی از قدیمیهای کاروان بشمار میرفت. تیم فوتبال شعاع در شش اسفند ۱۳۴۶ در امجدیه میزبان دینامو بخارست شده و با سه گل رومانیاییها را شکست میدهد. با دو گل سلیمی و یک گل میرزا عراقی. با تکیه به سرعت فراوان حسین باباخانلو. خوش قریحگی کارو حق وردیان. دفاع سنجیده گودرز حبیبی و مهراب شاهرخی و دوندگی حسین آبشناسان در نوک خط حمله. ولی باشگاه در تیر ماه ۱۳۴۷ منحل میشود و تمام.
جایگاه تاریخی باشگاه شعاع در گذر ایام با بیاعتنایی روبرو شد و یادگارهایش حفظ نشدند. آقا شعاع در بیست و سوم مرداد ۱۳۶۸ درگذشت. درگذشت و ورزش ایران هنوز انتظار میکشد دستاوردهایش برجسته شوند.