میگویند منتقدین سینما، کارگردانها و بازیگران، شکستخورده و به آغوش معشوق نرسیدهاند. دستشان به گوشت نرسیده و حال پیف پیف کُنان از زمین و زمان ایراد میگیرند. با همین ادبیات میشود گفت که روزنامهنگاران ورزشی هم دلسوختگان این عرصه هستند. علی پروین و عابدزاده و علی کریمی و فرهادمجیدیهای ناکام! رویایشان پوشیدن لباس تیم ملی و بازی در ورزشگاه آزادی بود و نشد و نرسیدند و حالا ساقهای دیگران را نظاره میکنند و در مورد آنها مینویسند. وصف العیش، نصف العیش!
بسیاری از ما که مینویسیم هرگز مورد تحسین دههاهزارنفر در ورزشگاه پرشور آزادی قرار نگرفتهایم، هرگز دلبرکان سودازده با دسته گل سرکوچه برایمان صف نکشیدهاند، هرگز وزیر و وکیل و … ملتمسانه نخواستهاند با ما سلفی بگیرند، اما با صراحت و جسارت ورزشکاران و رفتار آنها را نقد میکنیم.
البته شاید حق با اریکو ساچی سرمربی تیم ملی ایتالیا و آ.س میلان بود که میگفت: «برای اینکه سوارکار خوبی باشید لازم نیست قبلاً اسب بوده باشید!». برای اینکه در مورد مرگ بنویسیم هم لازم نیست قبلاً دست کم یکبار مُرده باشیم. ما بسیاری مواقع «مطلوب»مان را مینویسیم حتی اگر خودمان آن را انجام ندهیم. همان «من خیر و صلاحت رو میخوام» مادربزرگهای قدیمی!
اما این فقط ورزشکاران نیستند که باید موظف به رعایت اخلاق باشند، آنها که مینویسند هم باید اخلاق حرفهای را رعایت کنند. یکی از کلیدواژههایی که این روزها انگار هم خواننده و هم نویسنده را به نقطه اوج ارضا میرساند، «تحقیر» است.
– پدیده در تهران استقلال را تحقیر کرد.
– تحقیر کره جنوبی توسط کیروش!
– کشتیگیران ایران در جام جهانی پاریس تحقیر شدند.
– دریبلهای تحقیرآمیز لیونل مسی و ….
یکی، دوسال پیش وقتی تیم ملی والیبال در آزادی با زحمت بسیار آمریکا را شکست داد تیتر بعضی از روزنامهها این بود:
– سرویس شدند
– آمریکا نتوانست هیچ غلطی بکند
– تحقیر آمریکا در ورزشگاه آزادی
و ….
این عبارتها بیش از آنکه نشان از اهمیت و اقتدار ما بدهد، از ذوقزدگی و کوچکیمان خبر میداد. اینکه بعد از یک بُرد انگار دنیا تمام شده و سکه را به ناممان زدهاند و حریف را به بردگی گرفتهایم!
ممکن است من اشتباه کنم و حرفهایم شبیه نصیحتهای جانگداز بعضی از پیرمردهای پارکنشین باشد اما فکر میکنم در هر عرصهای؛ از سیاست و ورزش گرفته تا روابط دوستانه، فقط آدمهای «حقیر» از «تحقیر» دیگران لذت میبرند و خوب است دوستان اهل قلم از این واژه استفاده نکنند.
ورزش فضای حقارتباری نیست،پدیدهای برای لذت بردن کنار هم از زندگی است. از امروز تصمیم بگیریم حتی وقتی یک تیم حریفش را گلباران میکُند ننویسم «تحقیر» کرد. ورزش ابزار کوچک کردن نیست. رقیبان در دنیای حرفهای تشویق میشوند به هم «احترام» بگذارند و واژه Respect یکی از کلیدیترین واژههایی است که در دنیای ورزش بر آن تأکید میشود.
برای خودمان، حریف و قلممان «احترام» قائل شویم و واژه «تحقیر» را در گورستان واژگانمان دفن کنیم. بیهیچ افسوسی!
4 دیدگاه
محسن سلیمانی سرشت
درود بر اندیشه والای نویسند محترم.
تنها همین یک کلمه تخریب کننده نیست که ناهنجار است. شما بنوشته های دوستان منتقد و خبرنگار در مورد منصوریان دقت کنید. دقیقا میتوان از واژه هجمه استفاده کرد. بجای سازندگی از تخریب استفاده میشود به مربی کهحمله میکنی به تیم حمله کردی. بازیکن هم دستپاچه میشود و اعتماد بنفسش از میان میرود. حسادت و شانتاژ و دلالی از پشت این هجمه احساس میشود. در فوتبال لیگ باخت قابل جبران است ولی هجمه نابود کننده است. استیل آذین کم تماشاگر با آنهمه ستاره نابود شد. حجازی و استیلی با آنهمهمحبوبیت نابود شدند استقلال و منصوریان که جای خود دارد.
نقد یعنی کمک به ارتقاء نه تخریب و نابودی.
محسن سلیمانی سرشت.
1
0
حمید
قول بهتون میدم اگر روزی برسه که قرار باشه ورزش رو فقط به خاطر لذت نگاه کرد تقریبا اکثرا طرفدارن ورزش دست ازش می کشن. اساسا در رقابت های ورزشی لذت روانی حاصل از شکست حریف مهمترین عامل محبوبیت ورزش هاست. یکی از مهمترین کارکردهای ورزش از نظر من اینه که جایگزین متمدنانه ای برای تنازعات، جنگ ها و اختلافاته. همین الان قبایل بسیار بدوی در افریقا زندگی می کنند که در نوعی مراسم آیینی خاص با هم مبارزه می کنند. این مراسم برای اون ها تا حدودی جایگزین نبردهای قبلیه ایشونه. مسابقات ورزشی هم از نظر من همین کارکرد رو داره. پس بیاین و لطفا حداقل در مقام نقد انکار نکنیم که از شکست (تحقیر) حریف خوشحال نمی شیم. اما…
اما باهاتون موافقم که اگه قرار باشه این غریزه انسانی خودمون رو به شکلی متمدنانه ارضاء کنیم بهتره کمتر در مورد تحقیر حریف صحبت کنیم حتی اگه از تحقیرشون خوشحال شده باشیم. این نوع ریاکاری به نظر من بسیار ضروریه. چون باعث میشه مرزهای رفتارهامون رو کنترل کنیم تا نبردهای تمثیلی در زمین های ورزشی خیلی راحت تبدیل به جنگ های خیابانی نشن.
1
0
علی افشاری
سلام بر نویسنده تحقیر که از دل ما می بگید بله انسان حقیر. سعی می کند ،دیگران را تحقیر کند واین معضلی است که ما در ایران با ان . رو برو هستیم،ایا در ایران زمانی خواهد رسید که انسانها فارق ااز تحقیر همدیگر را نقدکنند،تا رسوای جهان نشویم،
0
0
مهدی
در یک نگاه کلی تیتر روزنامه های ورزشی از مسابقه (که در واقع نوعی بازی است و برنده و بازنده دارد) جنگی می سازند که شکست خورده و پیروز دارد.
در هم شکستن
تحقیر کردن
به زانو در آوردن
و امثالهم که در متن هم اشاره شده بود.
از یک دیدگاه مسابقاتی چون فوتبال راهی متمدنانه تر برای تخلیه خشونت درونی و میل به پیروزی در آدمهاست. (که این نوع ادبیات روبه عقب محسوب میشود نه یاری رساننده).
در کل دست مریزاد به نویسنده
0
0